مؤلفauthor 2واژههای مصوب فرهنگستان[سینما و تلویزیون] کارگردانی که در مجموعۀ آثارش تفکر و جهانبینی خاصی، ازطریق تعامل میان مضمون و سبک، انعکاس مییابد [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] پدیدآوری که اثری را با گردآوری شواهد بهقصد ارائۀ ترکیبی نوین یا ارائۀ نظر جدید پدید میآورد
ملفلغتنامه دهخداملف . [ م ِ ل َف ف ] (ع اِ) چادر و قزاگند. (منتهی الارب ). چادر و جامه ای که بر خود پیچند در هنگام خواب و شمد. (ناظم الاطباء). لحافی که خود را بدان پیچند. (از اقرب الموارد).
ملفلغتنامه دهخداملف . [ م ِ ] (ع اِ) به لغت مراکش ، پارچه . (ناظم الاطباء). به مغرب ، ماهوت . ج ، ملوف : برأسی شاشیة ملف حمراء. (از دزی ج 2 ص 613). و رجوع به ترجمه ٔ فرهنگ البسه ٔ مسلمانان تألیف دزی ص <span class="hl" dir=
ملولغتنامه دهخداملو. [ ] (اِخ ) سومین از عادلشاهیان در بیجاپور در 941 هَ . ق . (از طبقات سلاطین اسلام ص 291). و رجوع به همین مأخذ شود.
ملولغتنامه دهخداملو. [ م َ ل ْ وْ ](ع مص ) سخت سیر کردن و دویدن و تیزرفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ملولغتنامه دهخداملو. [ م َل ْ ل ُوْ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین جام که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 178 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مؤلفه 1component 3, sense componentواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین واحد معنایی سازندۀ معنای واژه متـ . مشخصۀ معنایی semantic feature
تجزیۀ مؤلفهایcomponential analysisواژههای مصوب فرهنگستانروشی در مطالعات زبانشناختی بهویژه در معنیشناسی که معنی واژهها یا واحدهای زبان را متشکل از مؤلفهها و تجزیهپذیر در نظر میگیرد
اثر یتیمorphan workواژههای مصوب فرهنگستاناثری نایاب که دورۀ زمانی حق پدیدآور/ حق مؤلف (copyright) آن به سر نرسیده، اما دارندۀ این حق یا ناشناخته است یا در دسترس نیست
اثر سفارشیwork for hireواژههای مصوب فرهنگستاناثری که بنا بر قانونِ حق پدیدآور/ حق مؤلف (copyright)، شخص یا مؤسسهای تولید آن را در قبال دستمزد به پدیدآور سفارش میدهد و در مقابل، پدیدانه/ حق تألیف (royalty) آن متعلق به سفارشدهنده است
نویسندۀ نامهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نامه، نامهنویس، نگارنده، مؤلف، طرف مکاتبه، دوست مکاتبهای، رقعهنویس ستوننویس، خبرنگار، مخبر
آسالفرهنگ نامها(تلفظ: āsāl) اساس و بنیان ، آثار ، علامات ، اخلاق . (این کلمه مجعول است و ظاهراً مؤلف فرهنگ جهانگیری آن را ابداع نموده است ـ حاشیهی برهان قاطع چاپ معین).
مؤلفه 1component 3, sense componentواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین واحد معنایی سازندۀ معنای واژه متـ . مشخصۀ معنایی semantic feature
مؤلفة باد پهلوcrosswind componentواژههای مصوب فرهنگستانسرعت مؤلفة وزش باد با زاویة 90 درجه نسبت به خط مرکزی باند پرواز یا مسیر حرکت یا هر جهت دیگر