ماجرالغتنامه دهخداماجرا. [ ج َ] (ع اِ مرکب ) مرکب است از ما و جری صیغه ٔ ماضی ؛ فارسیان بمعنی سرگذشت و قصه و واقعه آرند. (آنندراج ). سرگذشت و اتفاق و آنچه گذشته باشد. واقعه و حادثه و عارضه و کیفیت و صورت حال و عرض حال . قصه . (ناظم الاطباء). آنچه گذشته باشد و سرگذشت و احوال زمانه ٔ گذشته . (غی
مازرالغتنامه دهخدامازرا. (اِ) نامی است که در رامیان به همیشک دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به همیشک شود.
ماجرالغتنامه دهخداماجرا. [ ج َ] (ع اِ مرکب ) مرکب است از ما و جری صیغه ٔ ماضی ؛ فارسیان بمعنی سرگذشت و قصه و واقعه آرند. (آنندراج ). سرگذشت و اتفاق و آنچه گذشته باشد. واقعه و حادثه و عارضه و کیفیت و صورت حال و عرض حال . قصه . (ناظم الاطباء). آنچه گذشته باشد و سرگذشت و احوال زمانه ٔ گذشته . (غی
ماجرالغتنامه دهخداماجرا. [ ج َ] (ع اِ مرکب ) مرکب است از ما و جری صیغه ٔ ماضی ؛ فارسیان بمعنی سرگذشت و قصه و واقعه آرند. (آنندراج ). سرگذشت و اتفاق و آنچه گذشته باشد. واقعه و حادثه و عارضه و کیفیت و صورت حال و عرض حال . قصه . (ناظم الاطباء). آنچه گذشته باشد و سرگذشت و احوال زمانه ٔ گذشته . (غی
کافرماجرالغتنامه دهخداکافرماجرا. [ ف ِ / ف َ ج َ ] (ص مرکب ) کسی که حال او مانند حال کافران باشد. (غیاث ). || بی انصاف و ستمگر. رجوع به کافر شود.
تعطیلات پرماجراadventure holidays/ adventure holiday, adventure travelواژههای مصوب فرهنگستانتعطیلاتی که در طی آن، گردشگر به کارهای مهیج و خطرناک میپردازد