ماداملغتنامه دهخدامادام . (ع ق مرکب ) تا وقتی . (غیاث ) (آنندراج ). تا. تازمانیکه . این کلمه در عربی از افعال ناقصه است و «ما» در این لفظ مصدریه است که فعل مدخول خود را بمعنی مصدر گرداند. و مادام صورت فعل است و در معنی اسم واحکام اسم بر این جاری است چنانکه «توقیت ». پس این لفظ «مادام » برای تو
ماداملغتنامه دهخدامادام . (فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ فرانسوی است بمعنی بی بی . خانم . بانو. بیگم . خاتون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بانو. خانم . (فرهنگ فارسی معین ) : مادام تو گشت بهر ما دام دل در بر دام تست مادام .شیخ الرئیس افسر (از فرهنگ
مادام دوسوینیهلغتنامه دهخدامادام دوسوینیه . [ دُ س ِ نی ِ ] (اِخ ) (1626-1696 م .) از نویسندگان بزرگ دوره ٔ لوئی چهاردهم است . نامه های وی نماینده ٔ اوضاع و احوال عصر اوست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مادام دوسوینیهلغتنامه دهخدامادام دوسوینیه . [ دُ س ِ نی ِ ] (اِخ ) (1626-1696 م .) از نویسندگان بزرگ دوره ٔ لوئی چهاردهم است . نامه های وی نماینده ٔ اوضاع و احوال عصر اوست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مادام دوسوینیهلغتنامه دهخدامادام دوسوینیه . [ دُ س ِ نی ِ ] (اِخ ) (1626-1696 م .) از نویسندگان بزرگ دوره ٔ لوئی چهاردهم است . نامه های وی نماینده ٔ اوضاع و احوال عصر اوست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).