ماراسفندلغتنامه دهخداماراسفند. [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام پدر آذرباد باشد. (برهان ). و رجوع به ماراسپند شود.
ماراسفندلغتنامه دهخداماراسفند. [ اِ ف َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی ماراسپند است که نام روز بیست و نهم ماههای شمسی باشد. (برهان ). و رجوع به ماراسپند شود.
ماراسفندلغتنامه دهخداماراسفند. [ اِ ف َ ](اِخ ) نام فرشته ٔ موکل بر آب . (برهان ) : تا که بر نطع دهر، در بازیست رخ بهرام و اسب ماراسفند. انوری .و رجوع به ماراسپند شود.
ماراسفندفرهنگ فارسی عمید= ماراسپند: ◻︎ تا که بر نطع دهر در بازیست / رخ بهرام و اسب ماراسفند (انوری: ۶۱۵).
ماراسفندانلغتنامه دهخداماراسفندان . [ اِ ف َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی ماراسپندان است که گفته شد. (برهان ). و رجوع به ماراسپند شود.
ماراسپندلغتنامه دهخداماراسپند. [ اِ پ َ ] (اِ مرکب ) مهراسپند. مارسپند. ماراسفند. در اوستا «منثره سپنة» ، لغةً بمعنی کلام مقدس . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || نام روز بیست و نهم است از هر ماه شمسی . نیک است در این روز... (برهان ). ماراسفندان روز بیست و نهم است از ماههای شمسی که آنرا از روزهای سعد م
مارسپندلغتنامه دهخدامارسپند. [ رِ پ َ ] (اِخ ) ماراسپند. ماراسفند. مهر اسفند. رجوع به ماراسپند و مترادفات کلمه و مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 103 شود.
روزلغتنامه دهخداروز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان رچیش ، ارمنی لئیز کردی روژ ، افغانی ورَج بلوچی رُچ و رُش ، وخی رئوج ، گیلگی روز ، فریزندی و یرنی و نطنزی رو ، سمنانی رو و روژ ، سنگسری روژ سرخه یی روز لاسگردی روز و رو شهمیرزادی رو و روز اورامانی رو . (از
ماراسفندانلغتنامه دهخداماراسفندان . [ اِ ف َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی ماراسپندان است که گفته شد. (برهان ). و رجوع به ماراسپند شود.