ماراسپندلغتنامه دهخداماراسپند. [ اِ پ َ ] (اِ مرکب ) مهراسپند. مارسپند. ماراسفند. در اوستا «منثره سپنة» ، لغةً بمعنی کلام مقدس . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || نام روز بیست و نهم است از هر ماه شمسی . نیک است در این روز... (برهان ). ماراسفندان روز بیست و نهم است از ماههای شمسی که آنرا از روزهای سعد م
ماراسپندلغتنامه دهخداماراسپند. [ اِ پ َ ] (اِخ ) نام پدر آذرباد است که یکی از موبدان آتش پرستان و دانشمندان ایشان بوده . (برهان ). نام پدر آذرباد است که در زمان خود موبد موبدان بوده . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام پدر آذرباد. (ناظم الاطباء). در کتب دینی زرتشتی «اتورپات ماریسپندان » (یا آذرپاد پسر م
ماراسپندلغتنامه دهخداماراسپند. [ اِ پ َ ] (اِخ ) نام ملکی که موکل آب است و امور مصالح این روز به او تعلق دارد. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ).
ماراسپندفرهنگ فارسی عمید۱. روز بیستونهم از هر ماه خورشیدی: ◻︎ ای دلارام روز ماراسپند / دست بی جام لعل می مپسند (مسعودسعد: ۵۵۱).۲. نام فرشتهای.
ماروسپندلغتنامه دهخداماروسپند. [ پ َ ] (اِخ ) نام یکی از مشاوران و مصلحت اندیشان خسروپرویز. (از فهرست ولف ) : بباشد به آرام ماروسپندنباید که آرند بروی گزند. (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2
ماراسپندانلغتنامه دهخداماراسپندان . [ اِ پ َ ] (اِ مرکب ) بمعنی ماراسپند است که روز بیست و نهم باشد از هر ماه شمسی . (برهان ). ماراسپندان . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ماراسپندانلغتنامه دهخداماراسپندان . [ اِ پ َ ] (اِخ ) نام ملکی که موکل آب است وامور و مصالح این روز به او تعلق دارد. (برهان ). ماراسپندان . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماراسپند شود.
ماراسفندلغتنامه دهخداماراسفند. [ اِ ف َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی ماراسپند است که نام روز بیست و نهم ماههای شمسی باشد. (برهان ). و رجوع به ماراسپند شود.
مارسپندلغتنامه دهخدامارسپند. [ رِ پ َ ] (اِخ ) ماراسپند. ماراسفند. مهر اسفند. رجوع به ماراسپند و مترادفات کلمه و مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 103 شود.
ماراسفندلغتنامه دهخداماراسفند. [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام پدر آذرباد باشد. (برهان ). و رجوع به ماراسپند شود.
ماراسپندانلغتنامه دهخداماراسپندان . [ اِ پ َ ] (اِ مرکب ) بمعنی ماراسپند است که روز بیست و نهم باشد از هر ماه شمسی . (برهان ). ماراسپندان . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ماراسپندانلغتنامه دهخداماراسپندان . [ اِ پ َ ] (اِخ ) نام ملکی که موکل آب است وامور و مصالح این روز به او تعلق دارد. (برهان ). ماراسپندان . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماراسپند شود.