مارزبانلغتنامه دهخدامارزبان . [ زَ ] (ص ، اِ مرکب ) که زبانی چون مار دارد. بمانند زبان مار. || (اِ مرکب ) سر دسته ٔ گیاهان تیره ٔ اختریان و جزو تک لپه ایها است و دارای برگی پهن و ساقه های زیرزمینی است . گلهایش ریز و قرمز و صورتی و نارنجی و زرد است . لسان الحیه . اختر. مارزوان . رجوع به اختر و گی
مارزبانفرهنگ فارسی عمیدگیاهی چندساله با گلهای ریز و برگهای پهن که در نقاط مرطوب میروید و مصرف دارویی دارد.
مارزبانیانOphioglossaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از سرخستباران که دارای برگهای غیرمنقسم و هاگدانهای رأسی هستند
لسان الحیةلغتنامه دهخدالسان الحیة. [ ل ِ نُل ْ ح َی ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) مارزبانک . مارزبان . از انواع سرخسها و در تمام نقاط مرطوب و معتدل فراوان است و هر پایه ٔ آن دارای دو برگ است که یکی گسترده و دیگری بصورت ساقه ای است که هاگدانها مانند سنبله ای بر روی آن قرار گرفته اند. برای بند آوردن خون و الت
مارزبانیانOphioglossaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از سرخستباران که دارای برگهای غیرمنقسم و هاگدانهای رأسی هستند