مازادلغتنامه دهخدامازاد. (ع اِ مرکب ) فاضل . فزونی . آنچه افزون آمده . آنچه زاید است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بقیه . تتمه . و رجوع به معنی دوم «ما» در همین لغت نامه شود.
تقاضای مازادexcess demandواژههای مصوب فرهنگستانشکاف مثبت بین عرضه و تقاضای کالا یا خدمت بهازای سطح مشخص قیمت
تقاضای مازادexcess demandواژههای مصوب فرهنگستانشکاف مثبت بین عرضه و تقاضای کالا یا خدمت بهازای سطح مشخص قیمت
مازاد پایدار برداشتنیsustainable harvest surplusواژههای مصوب فرهنگستانمـازاد قابلِبرداشتی که همهساله از منابع طبیعی بدون کاهش موجودی آن به دست میآید
تقاضای مازادexcess demandواژههای مصوب فرهنگستانشکاف مثبت بین عرضه و تقاضای کالا یا خدمت بهازای سطح مشخص قیمت
گریزراه منابع مازادvent for surplusواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در تجارت بینالملل که بر پایة آن یک کشور از صادرات منابع مازاد و بلااستفادة خود میتواند بهرهمند شود متـ . گریزراه مازاد