مالیالغتنامه دهخدامالیا. (اِ) درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نزد بعضی مُرّان است و بولس گوید درختی است در بلاد شام ... (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در تحفه ٔ حکیم مؤمن مرادف با «مران » ذکر شده که با توجه به دزی ج <span class="hl" dir="l
مالیافرهنگ نامها(تلفظ: māliyā) درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر میسازند؛ ]مالیا معرب یونانی melas (سیاه) است[.
اکالیپتوس پُرشاخهEucalyptus gillii, curly malleeواژههای مصوب فرهنگستانگونهای اکالیپتوس درختی چندساقهای به ارتفاع حداکثر 8 متر و با پوست تنۀ صاف و در بخش زیرین با پوست جداشده از تنه و برگهای سبز و خاکستری یا آبی و خاکستری سرنیزهای یا تخممرغی پهن یا به شکل قلب و گلهایی زرد کمرنگ به طول 2 سانتیمتر
مالاگالغتنامه دهخدامالاگا. (اِخ ) بندری است در اسپانی (اندلس )بر کنار دریای روم (مدیترانه ) که 324000 تن سکنه و کلیسائی از قرن 15 تا 18 میلادی و قلعه ٔ نظامی متعلق به قرن چهاردهم مسیحی دارد که
مالایلغتنامه دهخدامالای . (فعل نهی ) مخفف میالای است که منع از آلوده کردن باشد یعنی آلوده مکن . (برهان ). مخفف میالای است مانند مازار که میازار باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). دوم شخص مفرد نهی از آلاییدن و آلودن . آلوده مکن . (فرهنگ فارسی معین ).
مآلاًلغتنامه دهخدامآلاً. [ م َ لَن ْ ] (ق ) سرانجام . در آخر.بالمآل . عاقبةالامر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مالیاتلغتنامه دهخدامالیات . (از ع ، اِ) باج و خراج . (ناظم الاطباء). ج ِ مالیه . وجوهی که مأموران دولت برحسب قانون از صاحبان املاک ، اراضی ، مستغلات و غیره گیرند. باج . خراج . ارتفاع . (از فرهنگ فارسی معین ). سهمی است که بموجب اصل تعاون ملی و بر وفق مقررات هریک از سکنه ٔ کشور موظف است که از ثر
زالفالغتنامه دهخدازالفا. (اِخ ) ملکه ٔ باستانی مصر است و در عهد او فراعنه بر مصر دست یافتند. زالفا دخترعمه ٔ حوریا نخستین ملکه ٔ مصر و از فرزندان نوح است . پدر حوریا: طوطیس بن مالیا همان کس است که چون بر ابراهیم خلیل وارد شد کنیزک خود هاجر را به ساره همسر ابراهیم هدیه کرد. (از معجم البلدان ، م
وادی العقیقلغتنامه دهخداوادی العقیق . [ دِل ْ ع َ ](اِخ ) موضعی است متعلق به بنی کلاب که منسوب به یمن بوده اند و این شعر فرزدق درباره ٔ آن است : الم تر اًنّی یوم جرسویقةبکیت و بادتنی هنیدة مالیافقلت لها ان البکاء لراحةبه یشتفی من ظن ان لاتلاقیاقفی ودعینا ی
مرانلغتنامه دهخدامران . [ م َرْ را ] (ع اِ) درختی است در بلاد مغرب و روم و هند، جمیع اجزای او تلخ و بسیار بلند و رعنا و نرم ، و گرههای او مانند بندهای نی ، و میان پر، و از آن نیزه ها می سازند و مشهور به نیزه ٔ نی است و نزد بعضی مران و مالیا یکی است و این قول صحتی دارد چه در افعال قریب اند. و
فاشرستینلغتنامه دهخدافاشرستین . [ ش ِ رِ ] (سریانی ، اِ) به لغت سریانی و بعضی گفته اند یونانی ، بمعنی دافع. شصت علت باشد، و آن گیاهی است که شیرازیان سیاه دارو گویند و به عربی کرمةالاسود خوانند، و آن شش بندان است که مانند عشقه بر درخت پیچد. (برهان ). دزی صور دیگر کلمه را فاشررشتین ، فاشرشتین و فاش
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت الجودی بن عدی بن عمرو الغسانی . من فواضل نساء عصرها کان یهواها عبدالرحمن بن ابی بکر الصدیق و ذلک انه قدم فی تجارة فرآها فی جوار و نساء یتهادین فاذا عثرت احداهن قالت : یا ابنةالجودی فاذا حلفت احداهن حلفت بابنةالجودی فاعجبته و هام بها. فلما غزوا الش
مالیاتلغتنامه دهخدامالیات . (از ع ، اِ) باج و خراج . (ناظم الاطباء). ج ِ مالیه . وجوهی که مأموران دولت برحسب قانون از صاحبان املاک ، اراضی ، مستغلات و غیره گیرند. باج . خراج . ارتفاع . (از فرهنگ فارسی معین ). سهمی است که بموجب اصل تعاون ملی و بر وفق مقررات هریک از سکنه ٔ کشور موظف است که از ثر
مالیات بندیفرهنگ فارسی عمیدسیاست قرار دادن مالیات بر درآمد و دارایی مردم برای تٲمین مخارج عمومی دولت.
کامالیالغتنامه دهخداکامالیا. (یونانی ، اِ) بیونانی شبرم است و گفته اند ماذریون است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به کامالاون شود.
انبالس مالیالغتنامه دهخداانبالس مالیا. [ اَم ْ ل ُ ] (اِ) فاشرستین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). در لکلرک انبلس مالینا است و به فاشرشین معنی کرده و در مفردات ابن البیطار انبالس بالیا است .