منویلغتنامه دهخدامنوی . [ م َ ن َ وی ی / م َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به مانی . مانوی : حدیث رقعه ٔ توزیع بر تو عرضه کنم چنانکه عرضه کند دین به مانوی منوی .منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص <span class="hl" dir="l
صدیقلغتنامه دهخداصدیق . [ ص ِدْ دی ] (اِخ ) در بعضی مآخذ محرف زندیق (مانوی ) آمده است . رجوع به مانی و مانویان شود.
ماسیهلغتنامه دهخداماسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از مانویه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مانی و مانوی شود.
منانیلغتنامه دهخدامنانی . [ م ِ / م َ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به مانی . مانوی . منسوب به مانی برخلاف قیاس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مانی و مانوی شود.- قلم منانی ؛ خطی مستخرج از فارسی و سوریانی که مانی مخترع آن است . (از