ماهکلغتنامه دهخداماهک . [ هََ] (اِ مصغر) ماه خرد. سالَک را به تفأل ماهک گویندتا زود زایل شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || خوبروی کوچک . معشوقک زیباروی : ماهکی سروقد و سیم تن و لاله رخ است ماه کی نوش لب و ناربر و جعدور است . روزبه نکتی
ماهکفرهنگ نامها(تلفظ: māhak) (ماه + ک /-ak/ (پسوند تصغیر و تحبیب)) به معنی خوبروی کوچک ، معشوقک زیبا روی و یا خوبروی دوست داشتنی و زیبا روی محبوب .
ماهکshift fork, selector fork, shifter fork, gear-selector fork, gearshift fork, gear-shifting fork, gearshift rod, gear-control fork,control fork, selector leverواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای هلالیشکل که، با حرکت دادن دندهچنگکی، یکی از چرخدندههای متحرک را بر روی محور خروجی جعبهدنده قفل میکند و این محور را به حرکت درمیآورد
ماهکواژهنامه آزادماهک نام شهزاده ای ایرانی بوده وبه معنی ماه کوچک .استوره ای در باستان. مهر کودک . ماه نشان گفته میشود
قاعدة ماکMac ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای که بر اساس آن ژرفای چشمة بیهنجاری مغناطیسی با پهنای نمودار دامنههای آن پیوند پیدا میکند
ماحقلغتنامه دهخداماحق . [ ح ِ ] (ع ص ) یوم ماحق ، روز سخت گرم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). || (اِ) شدت گرمای تابستان . یقال جأنا فی ماحق الصیف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شدت گرمای تابستان . (آنندراج ).
ماهیکلغتنامه دهخداماهیک .[ ی َ ] (اِ مصغر) ماهی خرد. ماهی کوچک : آن طفل بین که ماهیکان چون کند شکاربر سوزن خمیده چو یک پاره نان کند. خاقانی .و رجوع به ماهی شود.
میلماهکselector rod, shift rail, selector railواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای در جعبهدندههای دستی که حرکت را از میلهبندی تعویض دنده به ماهک انتقال میدهد
ماهکاستلغتنامه دهخداماهکاست . (ص مرکب ) ناقص النور (در هیئت ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و خداوندان فسون آژخ را به وی [ به جو ] افسون کنند به ماهکاست و بپوشانندش تا آژخ فروریزد. (نوروزنامه ، یادداشت ایضاً).
ماهکامواژهنامه آزاددارای کام و آرزوئی چون ماه روشن و پیدا دارای کام و آرزوئی روشن همچون ماه دارای کام و آرزویی روشن، چون ماه
میلماهکselector rod, shift rail, selector railواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای در جعبهدندههای دستی که حرکت را از میلهبندی تعویض دنده به ماهک انتقال میدهد
دندهچنگکیdog clutch, jaw clutchواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای طوقهایشکل که توسط ماهک روی محور اصلی جعبهدنده جابهجا میشود و یکی از چرخدندههای متحرک را بر روی محور خروجی جعبهدنده قفل میکند
مهکلغتنامه دهخدامهک . [ م َ هََ ] (اِ) ماهک . قریضه ای که از گریبان برآرند. قواره ؛ مهک که از گریبان برآرند چون گریبان باز کنند. (مهذب الاسماء). شکله . کلاه وار. قواره .
ماهکاستلغتنامه دهخداماهکاست . (ص مرکب ) ناقص النور (در هیئت ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و خداوندان فسون آژخ را به وی [ به جو ] افسون کنند به ماهکاست و بپوشانندش تا آژخ فروریزد. (نوروزنامه ، یادداشت ایضاً).
ماهکامواژهنامه آزاددارای کام و آرزوئی چون ماه روشن و پیدا دارای کام و آرزوئی روشن همچون ماه دارای کام و آرزویی روشن، چون ماه
متماهکلغتنامه دهخدامتماهک . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) با هم ستیهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). با هم ستیزه کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تماهک شود.
تماهکلغتنامه دهخداتماهک . [ ت َ هَُ ] (ع مص ) باهم ستیهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
میلماهکselector rod, shift rail, selector railواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای در جعبهدندههای دستی که حرکت را از میلهبندی تعویض دنده به ماهک انتقال میدهد