ماهیچهلغتنامه دهخداماهیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) ماهی خرد.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پارچه گوشت گرد و درازی مانا به ماهی . عضله . (ناظم الاطباء).عضله . موشک . موش گوشت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).بعضی گوشتهای بدن انسان و جانوران که دو سر آن باریک و شب
ماهیچهفرهنگ فارسی عمیدبرخی از گوشتهای بدن انسان یا حیوان که دارای دو سر باریک و شبیه ماهی کوچک است؛ عضله.
ماحةلغتنامه دهخداماحة. [ ح َ ] (ع اِ) گشادگی میان سرایها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ساحت سرای . (ناظم الاطباء).
ماحةلغتنامه دهخداماحة. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مائح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مائح شود.
ماعیةلغتنامه دهخداماعیة. [ ی َ ] (ع ص ) زن زودخشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن خشم برانگیخته یعنی زنی که اشیاء را قطعه قطعه کند و تاء برای تأنیث موصوف و یا برای مبالغه است . (از اقرب الموارد).
ماههلغتنامه دهخداماهه . [ هََ / هَِ ] (اِ) به معنی برماه است و آن افزاری باشد که درودگران بدان چوب و تخته و حکاکان جواهر سوراخ کنند و آن را به عربی مثقب خوانند. (برهان ). برمه ٔ درودگران و حکاکان که بدان چوب و جواهر سوراخ کنند. (آنندراج ) (انجمن آرا). برماه و
ماهةلغتنامه دهخداماهة. [ هََ ] (ع مص ) آب برآمدن از چاه و بسیار آب گردیدن . مَوه ْ . مَیه ْ . مَیهَة. (از منتهی الارب ). بسیارآب گردیدن چاه . (از اقرب الموارد). || آب درآمدن در سفینه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) رکیة ماهة؛ چاه بسیارآب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الم
ماهیچهتارتَندهmyofibroblastواژههای مصوب فرهنگستانتارتندهای که دارای ترکیبی از خصوصیات یاختۀ تارتنده و ماهیچۀ صاف است
کزازینtetany, intermittent cramp, intermittent tetanusواژههای مصوب فرهنگستاننشانگانی شامل گرفتگیهای شدید ماهیچهای و تا شدن شدید مفاصل مچ دست و پا و پرش ماهیچه و برخی حملات دیگر ماهیچهای
ماهیچه ایلغتنامه دهخداماهیچه ای . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به ماهیچه .- بافت ماهیچه ای ؛ (اصطلاح پزشکی ) نسج عضلانی . رجوع به عضلانی و جانورشناسی عمومی تألیف مصطفی فاطمی ج 1 ص <span class="hl" di
خیز ماهیچهraised core, mold element cutoffواژههای مصوب فرهنگستانبرجستگی حجیم و بیقاعدهای که ممکن است قسمت تحتانی قطعه را بهصورت جام بپوشاند و نشاندهندۀ آن است که قسمتی از ماهیچه از جای خود جدا شده است
دُشبیشپروردگی ماهیچهpseudohypertrophic muscular dystrophyواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع دُشپروردگی ماهیچهای که با بزرگ شدن ماهیچهها همراه است
دُشپروردگی ماهیچهmuscular dystrophy, MD 1واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهبیماریهای وراثتی که در آنها توان و حجم ماهیچههای بدن بهتدریج کاهش مییابد
بیشپروردگی ماهیچهmyohypertrophiaواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن به حجم ماهیچه در نتیجۀ افزایش حجم ماهیچهیاختهها افزوده میشود