۱. گراینده؛ میلکننده؛ خواهان.
۲. خمیده.
۳. [قدیمی] خرامان؛ خرامنده: ◻︎ که من به حُسن تو ماهی ندیدهام طالع / که من به قدّ تو سروی ندیدهام مایل (سعدی۲: ۶۵۴).
۱. خمیده، کج، کژ، متمایل، مورب ≠ مستقیم
۲. خواهان، راغب، شایق، طالب، علاقهمند، مشتاق ≠ نافر