مایوسلغتنامه دهخدامایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).
مأیوسلغتنامه دهخدامأیوس . [ م َءْ ] (ع ص ) ناامید و بی امید. (ناظم الاطباء). میئوس . نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.
مأیوسگویش کرمانشاهکلهری: nâheme: گورانی: nâheme: سنجابی: nâheme: کولیایی: nâheme: زنگنهای: nâheme: جلالوندی: nâheme: زولهای: nâheme: کاکاوندی: nâheme: هوزمانوندی: nâheme:
مأیوس شدنلغتنامه دهخدامأیوس شدن . [ م َءْ ش ُدَ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . (ناظم الاطباء). نومید شدن : در اثنای آن حال محمود را آبله برآمد و فرمان یافت پس برکیارق را نیز آبله برآمد چندانکه از حیات او مأیوس شدند. (سلجوقنامه ٔ ظهیری ، ص 36).
مأیوسلغتنامه دهخدامأیوس . [ م َءْ ] (ع ص ) ناامید و بی امید. (ناظم الاطباء). میئوس . نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.
مأیوسیلغتنامه دهخدامأیوسی . [ م َءْ ] (حامص ) ناامیدی و عدم امیدواری . (ناظم الاطباء). و رجوع به مأیوس شود.
مأیوس شدنلغتنامه دهخدامأیوس شدن . [ م َءْ ش ُدَ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . (ناظم الاطباء). نومید شدن : در اثنای آن حال محمود را آبله برآمد و فرمان یافت پس برکیارق را نیز آبله برآمد چندانکه از حیات او مأیوس شدند. (سلجوقنامه ٔ ظهیری ، ص 36).