مبالاتلغتنامه دهخدامبالات . [ م ُ ] (ع مص ، اِمص ) (از «مبالاة» عربی ) باک داشتن . (دهار) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (غیاث ) (آنندراج ). || اندیشه کردن . (غیاث ). التفات کردن . (آنندراج ). مأخوذ از تازی تدبیر و اندیشه و تفکر در کار و قید و توجه و بصیرت و آگاهی . (
مبالاتفرهنگ مترادف و متضاد۱. توجه، دقت ۲. احتیاط، پروا ۳. اندیشیدن، فکر کردن ۴. التفات کردن، توجه کردن، مداقه ۵. باک داشتن، ترسیدن ۶. اهتمام ورزیدن
بی مبالاتلغتنامه دهخدابی مبالات . [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مبالات «عربی ») بی باک . لاابالی . (یادداشت مؤلف ).
بی مبالاتدیکشنری فارسی به انگلیسیcaddish, inconsiderate, indiscreet, insensate, mindless, negligent, slack, thoughtless, unmindful
مبلیاتلغتنامه دهخدامبلیات . [ م ُ ب َل ْ لی ] (ع ص ، اِ) زنانی که بر دور شتر بلیة گرد می آیند و نوحه می کنند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).
بی مبالاتلغتنامه دهخدابی مبالات . [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مبالات «عربی ») بی باک . لاابالی . (یادداشت مؤلف ).
بی مبالاتیلغتنامه دهخدابی مبالاتی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) بی باکی . لاابالی گری . (یادداشت مؤلف ) : از سر ضجرت و تحکم و تأنف از بی مبالاتی غلام طیره شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 345).
بی مبالاتدیکشنری فارسی به انگلیسیcaddish, inconsiderate, indiscreet, insensate, mindless, negligent, slack, thoughtless, unmindful
بی مبالاتیدیکشنری فارسی به انگلیسیcaddishness, inconsiderateness, indiscretion, nconsideration, negligence
احتیاطفرهنگ مترادف و متضادپروا، حذر، حزم، دوراندیشی، عاقبتاندیشی، مالاندیشی، مبالات، ملاحظه، هشیاری ≠ بیپروایی
بی مبالاتلغتنامه دهخدابی مبالات . [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مبالات «عربی ») بی باک . لاابالی . (یادداشت مؤلف ).
لامبالاتدیکشنری عربی به فارسیبي حسي , بي عاطفگي , خون سردي , بي علا قگي , خونسردي , لا قيدي , سهل انگاري , پشت گوش فراخي
بی مبالاتدیکشنری فارسی به انگلیسیcaddish, inconsiderate, indiscreet, insensate, mindless, negligent, slack, thoughtless, unmindful
بیمبالاتفرهنگ مترادف و متضادبیتوجه، بیدقت، بیفکر، بیملاحظه، سهلانگار، لاابالی، لاقید ≠ متوجه، محتاط، ملاحظهکار