مباهانلغتنامه دهخدامباهان . [ م ُ ] (ص ) نازان . (آنندراج ) : از لطف تو آنانکه ندانند تفاخراز مرحمت و لطف تو باشند مباهان .سنجر کاشی (از آنندراج ).
مبهنلغتنامه دهخدامبهن . [ م َ هََ ] (اِ) محل رستگاری و سلامت و وطن و مسکن کسی . || مضیف و آنجای از خانه که در آن از مهمانان پذیرائی میکنند. || کارهای خانگی . || منزل جادوگران و افسونگران . || قبیله و طایفه و خاندان و جد و خویشاوند. (ناظم الاطباء).