مبهیلغتنامه دهخدامبهی . [ م ُ ] (ع ص ) خالی و معطل کننده خانه را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). خالی کننده و ویران گذارنده ٔ خانه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || فارغ و تهی سازنده آوند را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). تهی کننده ٔ آوند. || پاره کننده ٔ جامه و خیمه . || معطل کننده ٔ اسب
مبهیلغتنامه دهخدامبهی . [ م ُ ب َهَْ هی ] (ع ص )فراخ سازنده خانه را. (آنندراج ). فراخ کننده ٔ خیمه وخانه . || هر داروئی که بر قوت باه بیفزاید. (ناظم الاطباء). شهوت انگیز. باه انگیز. باه افزای .
مبیعلغتنامه دهخدامبیع. [ م ُ ] (ع ص ) عرضه کننده برای بیع. (از منتهی الارب ). فروشنده و خرنده . (آنندراج ). فروشنده . (ناظم الاطباء).
مبیئةلغتنامه دهخدامبیئة. [ م ُ ءَ ] (ع ص ) (از «ب وء») شدید. (محیط المحیط). حاجت مبیئة، حاجت سخت . (منتهی الارب ). سخت وشدید. || مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء).
مبیعلغتنامه دهخدامبیع. [ م َ ] (ع مص ) فروختن و خریدن . از اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از تاج المصادر بیهقی ).
مبیحلغتنامه دهخدامبیح . [ م ُ ] (ع ص ) (اِ از «ب وح ») حلال کننده ٔ چیزی . (ناظم الاطباء). مباح کننده . حلال کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ظاهرکننده راز را. (آنندراج ). فاش کننده ٔ راز. (ناظم الاطباء) || (اِ) شیر که اسد باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شیر بیشه . (ناظم الاطباء). اسد
مبهیاتلغتنامه دهخدامبهیات . [ م ُ ب َهَْ هی یا ] (ع ص ، اِ) ادویه که باه انگیزد. (آنندراج ). داروهای مقوی باه که بر قوت جماع افزایند. (ناظم الاطباء). ج ِ، مبهیة. و رجوع به مُبَهّی و ماده ٔ بعد شود.
مبهیةلغتنامه دهخدامبهیة. [ م ُ ب َهَْ هی ی َ ] (ع ص ) تأنیث مبهی . ج ، مبهیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ادویه ٔ مبهیة ؛ داروهایی که برای تقویت باه بکار برند. و رجوع به مبهی و مبهیات شود.
باه انگیزلغتنامه دهخداباه انگیز. [ اَ ] (نف مرکب )انگیزنده ٔ باه . محرک باه . مبهی . (یادداشت مؤلف ).
محرکفرهنگ مترادف و متضاد۱. انگیزه، باعث ۲. جنباننده ۳. تحریککننده، محرض، برانگیزاننده، مشوق ۴. مسبب، واسطه، وسیله ۵. مبهی ۶. اغواگر، وسوسهگر
ساکودانهلغتنامه دهخداساکودانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) دوائی است معروف که در جزایر زیرباد پیدا میشود. طبیعت آن گرم به درجه ٔ دوم ، و تر به درجه ٔ اول . مقوی و مبهی و منعظ و مسمن بدن است . (مخزن الادویه ) (آنندراج ).
شهوت انگیزلغتنامه دهخداشهوت انگیز. [ ش َهَْ وَ اَ ] (نف مرکب ) هر چیز که برانگیزد میل و رغبت را. (ناظم الاطباء). مشهی . (یادداشت مؤلف ). || هر چیز که موجب هیجان شهوت مجامعت گردد. (ناظم الاطباء). مبهی . (یادداشت مؤلف ).
مبهیاتلغتنامه دهخدامبهیات . [ م ُ ب َهَْ هی یا ] (ع ص ، اِ) ادویه که باه انگیزد. (آنندراج ). داروهای مقوی باه که بر قوت جماع افزایند. (ناظم الاطباء). ج ِ، مبهیة. و رجوع به مُبَهّی و ماده ٔ بعد شود.
مبهیةلغتنامه دهخدامبهیة. [ م ُ ب َهَْ هی ی َ ] (ع ص ) تأنیث مبهی . ج ، مبهیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ادویه ٔ مبهیة ؛ داروهایی که برای تقویت باه بکار برند. و رجوع به مبهی و مبهیات شود.