متتالعلغتنامه دهخدامتتالع. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) آن که گردن ستیخ کند و سر بلند کند در رفتار. (آنندراج ). کسی که در رفتار گردن را ستیخ و سر را بلند نگاه می دارد از تکبر و تبختر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تتالع شود.
متتالیهلغتنامه دهخدامتتالیه . [ م ُ ت َ ی َ ] (ع ص ) به معنی پی در پی آینده و پس یکدیگر رونده ، مأخوذ از تلو بضمتین و تشدید واو بمعنی در پی کسی رفتن .(آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به متتالی و تتالی شود.
متتالیلغتنامه دهخدامتتالی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) در پی یکدیگر شونده . (آنندراج ). پیروی کننده مر دیگری را به طور نظم و ترتیب و... (ناظم الاطباء). و رجوع به تتالی شود.