متعادیةلغتنامه دهخدامتعادیة. [ م ُ ت َ ی َ ] (ع ص ) ارض متعادیة؛ زمین مختلف با سنگ و کلوخ . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زمین مختلف سنگناک دارای دره و زمین باسنگ و کلوخ . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعادی شود.
متعادیلغتنامه دهخدامتعادی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) همدیگر را دشمنی کننده .(آنندراج ). مخالف یکدیگر. (ناظم الاطباء). || مکان : متعاد؛ جای متفاوت و ناهموار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
متهادیلغتنامه دهخدامتهادی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) همدیگر را هدیه دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به یکدیگر هدیه و تعارف دهنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادی شود.