متقاطعلغتنامه دهخدامتقاطع. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) از هم دیگر برنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). جدا شونده یکی از دیگری . هر دو چیزی که به هم برسند و سپس از هم جدا گشته یکدیگر را قطعکنند. خاجی شکل و صلیبی شکل . (ناظم الاطباء). آنچه که به چیزی دیگر برسد و آن را قطع کند. (فرهنگ
متقاطعفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه از چیز دیگر بگذرد و آن را قطع کند.۲. (ریاضی) دو خط که به هم برسند و یکدیگر را قطع کنند.۳. بریدهبریده؛ مقطّع.
متقاطعفرهنگ فارسی معین(مُ تَ طِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) قطع کنندة یکدیگر. 2 - دو خط که به یکدیگر برسند و همدیگر را قطع کنند (هندسه ).
متکاتعلغتنامه دهخدامتکاتع. [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) پیاپی شونده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). پی در پی و متوالی . (ناظم الاطباء). || با یکدیگر پس روی کننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). و رجوع به تکاتع شود.
درزۀ متقاطعtransverse joint, cross jointواژههای مصوب فرهنگستاندرزهای که بر خطوارههای اصلی سنگ عمود است
دوبینی متقاطعcrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن دو تصویر مربوط به چشمهای چپ و راست با هم جابهجا میشود متـ . دوبینی نامتقارن heteronymous diplopia
ریتم متقاطعcross rhythmواژههای مصوب فرهنگستانریتمی که با استفادۀ همزمان از دو یا چند ریتم متفاوت، که حداقل یکی از آنها دارای تقسیمات عاریتی است، به وجود میآید
درزۀ متقاطعtransverse joint, cross jointواژههای مصوب فرهنگستاندرزهای که بر خطوارههای اصلی سنگ عمود است
دوبینی متقاطعcrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن دو تصویر مربوط به چشمهای چپ و راست با هم جابهجا میشود متـ . دوبینی نامتقارن heteronymous diplopia
رگههای متقاطعcrosscutting veinsواژههای مصوب فرهنگستانرگههایی جوان که رگههای قدیمیتر را قطع میکنند
حلقههای انبارش متقاطعintersecting storage ringsواژههای مصوب فرهنگستانحلقههای انبارشی که در آنها دو باریکة پروتون درحالحرکت در دو مسیر دایرهای در جهتهای متقابل وادار به برخورد سربهسر با یکدیگر میشوند
خشککن تونلی متقاطعtransverse tunnel dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن تونلی که در آن جریان هوای گرم عمود بر جهت جریان مادۀ غذایی است
درزۀ متقاطعtransverse joint, cross jointواژههای مصوب فرهنگستاندرزهای که بر خطوارههای اصلی سنگ عمود است
دوبینی متقاطعcrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن دو تصویر مربوط به چشمهای چپ و راست با هم جابهجا میشود متـ . دوبینی نامتقارن heteronymous diplopia