لغتنامه دهخدا
متقادم . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) دیرینه شونده . (آنندراج ). دیرینه و قدیم و پیشین و کهنه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). قدیم . (کشاف اصطلاحات الفنون ). دیرینه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کهن . کهنه . مزمن (در بیماری ها) . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):