لفت و لعاب دادنلغتنامه دهخدالفت و لعاب دادن . [ ل ِ ت ُ ل َ دَ ] (مص مرکب ) (... گفتاری را)، سخن را باالفاظ و عباراتی دراز و متملقانه گفتن . لفت دادن .
لوسانهفرهنگ فارسی عمیدمتملقانه؛ از روی فریبکاری: ◻︎ اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی: لغت فرس: لوسانه).
ژزف فلاویوسلغتنامه دهخداژزف فلاویوس . [ ژُ زِ فْلا / ف ِ ] (اِخ ) نام مورخ یهود. مولد بسال 307 م . وی پس از تبحر در عبری و یونانی برای دفاع بعض روحانیون یهود به روم رفت و سپس در موقع جنگ وسپاسیان سردار روم با یهود تسلیم شد. چون پیش