متناسبلغتنامه دهخدامتناسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) مشابه و مانند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فراخور. جور. سازوار.هماهنگ . موافق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شعار و دثار من متناسب باشد. (کلیله و دمنه ). اگر چه هر یک از این دو وزن در تجزیت مختلف است لکن در نظم
متناسبفرهنگ فارسی عمید۱. کسی یا چیزی که با دیگری نسبت و همانندی داشته باشد؛ دارای تناسب و هماهنگی.۲. چیزی که اجزای آن با هم هماهنگ باشد؛ خوشترکیب.
متناسبدیکشنری فارسی به انگلیسیclean, commensurate, corresponding, just, pro rata, proportional, well-turned
متناشبلغتنامه دهخدامتناشب . [ م ُ ت َ ش ِ ] (ع ص ) فراهم شونده و در یکدیگر آویزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). پیوسته و متصل و درهم آویخته و درهم درآمده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناشب شود.
متناسبهلغتنامه دهخدامتناسبه . [ م ُ ت َ س ِ ب َ ] (ع ص ) مؤنث متناسب : و بر سطح دیگر انواع و نغمات و اصناف و اصوات و ایقاع نقرات و ازمنه ٔ متفاوته و متناسبه و ... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
اعداد متناسبهلغتنامه دهخدااعداد متناسبه . [ اَ دِ م ُ ت َ س ِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعدادی را گویند که در نسبت بسوی یکدیگر متحد باشند بنحوی که یک مقدم از آن اعداد نسبت به تالی خود مانند نسبت جمیع مقدمها بسوی تالی های خودشان باشد. (از کشاف ).
اربعه ٔ متناسبهلغتنامه دهخدااربعه ٔمتناسبه . [ اَ ب َ ع َ / ع ِ ی ِ م ُ ت َ س ِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عددی را نامند که نسبت اول آن بسوی دومش مانند نسبت سومش بسوی چهارمش باشد.نزد محاسبان چهار عدد یا مقدارهائیست که نسبت
متناسبهلغتنامه دهخدامتناسبه . [ م ُ ت َ س ِ ب َ ] (ع ص ) مؤنث متناسب : و بر سطح دیگر انواع و نغمات و اصناف و اصوات و ایقاع نقرات و ازمنه ٔ متفاوته و متناسبه و ... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
نامتناسبلغتنامه دهخدانامتناسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ص مرکب ) ناجور. ناموافق . ناهمانند. نامتجانس : یارا بهشت صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است . سعدی .رقیب نامتناسب چه اهل صحبت تست که طبع او همه نیش و تو سربسر نوشی .
نامتناسبفرهنگ فارسی عمیدناموافق؛ ناجور: ◻︎ یارا بهشت صحبت یاران همدم است / دیدار یار نامتناسب جهنم است (سعدی۲: ۳۴۶).
تسهیم نامتناسبdisproportionationواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی اتمها یا الکترونهای ظرفیتِ بین اتم یا یونهای یکسان بهگونهایکه محصولات متفاوت حاصل شود