متناهیلغتنامه دهخدامتناهی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) به پایان رسنده و بمنتها رسنده . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بپایان رسیده . و تمام کرده . (ناظم الاطباء). || محدود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنچه حد و نهایتش معلوم شده باشد. و رجوع به تناهی شود.-
متناعیلغتنامه دهخدامتناعی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آن که برانگیزاند یکدیگر را بر جنگ ، به گفتن خبر کشتگان خود. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که خبر میدهد از کشته شدن یار خود تا مردم را برانگیزاند بر جنگ و خصومت با هم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناعی شود.
مثناةلغتنامه دهخدامثناة. [ م َ ] (ع اِ) آنچه نوشته شود از غیر کتاب اﷲ یا کتاب اخبار بنی اسرائیل است که بعد موسی در آن تحریف کردند در حلال وحرام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه نویسانیده شود غیر از کتاب خدا یا کتابی است که در آن اخبار بنی اسرائیل باشد. (از محیط المحیط). کتاب اخ
مثناةلغتنامه دهخدامثناة. [ م َ / م ِ ] (ع اِ) رسن از پشم یا از موی یا ازغیر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). ریسمان بافته شده از پشم و از موی و یا جز آن . ج ، مثانی . (ناظم الاطباء). || یک تاه از تاهها. ج ، مثانی . (منتهی الار
مثناةلغتنامه دهخدامثناة. [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) حرفی که دو نقطه داشته باشد چنانکه گویند تاء مثناة در فوق و یاء مثناة در تحت . (از محیط المحیط). مؤنث مثنی [ م ُ ث َ ن نا ] یعنی دارای دو نقطه . (ناظم الاطباء). صاحب دو نقطه : تاء مثناة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مثنات شود.
پوشش متناهیfinite coveringواژههای مصوب فرهنگستانبرای مجموعۀ S، گردایهای (collection) متناهی از مجموعهها که اجتماع آنها شامل S باشد
متناهیةلغتنامه دهخدامتناهیة. [ م ُ ت َ ی َ ] (ع ص ) پایان چیزی رسنده و به منتهای چیزی رسنده . (غیاث ) (آنندراج ). مؤنث متناهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متناهی و تناهی شود.
برهان متناهیمبناfinitary proofواژههای مصوب فرهنگستانبرهانی که در آن هیچ مجموعۀ نامتناهی، چه بهطور صریح و چه بهطور ضمنی، به کار نرفته باشد
پوشش متناهیfinite coveringواژههای مصوب فرهنگستانبرای مجموعۀ S، گردایهای (collection) متناهی از مجموعهها که اجتماع آنها شامل S باشد
ریختار متناهیfinite morphismواژههای مصوب فرهنگستانریختاری از نوع متناهی (finite type) مانند f از طرح X به طرح Y بهطوریکه پوشش بازهمگری از Y وجود داشته باشد که پیشنگارۀ اعضای آن در شرایط معینی صدق کند
عملگر متناهیرتبهfinite-rank operatorواژههای مصوب فرهنگستانعملگری کراندار بین دو فضای باناخ که بُرد (range) آن متناهیبعد است
جبر موضعیمتناهیlocally finite algebraواژههای مصوب فرهنگستانجبری که هر زیرجبر متناهیمولد آن متناهیبُعد است
متناهیةلغتنامه دهخدامتناهیة. [ م ُ ت َ ی َ ] (ع ص ) پایان چیزی رسنده و به منتهای چیزی رسنده . (غیاث ) (آنندراج ). مؤنث متناهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متناهی و تناهی شود.
نامتناهیلغتنامه دهخدانامتناهی . [ م ُ ت َ ] (ص مرکب ) بی پایان . بی انتها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بی پایان . ناجزانجام . بی انتها. بینهایت . (از ناظم الاطباء). بی حد. بی کران . پایان ناپذیر. بی شمار. تمام ناشدنی : حق تعالی سالهای نامتناهی او را از دولت و پادشاهی تمتع د
پوشش متناهیfinite coveringواژههای مصوب فرهنگستانبرای مجموعۀ S، گردایهای (collection) متناهی از مجموعهها که اجتماع آنها شامل S باشد
پوشش موضعی متناهیlocally finite coveringواژههای مصوب فرهنگستانپوششی از یک فضای توپولوژیکی بهطوریکه هر نقطۀ فضا یک همسایگی دارد که فقط تعداد متناهی از عنصرهای آن پوشش را قطع میکند