متکاثف

motakāsef

معنی

۱. ستبر.
۲. برهم‌نشسته؛ انبوه.

مترادف

۱. فشرده، متراکم
۲. انبوه، غلیظ

جست‌وجوی دقیق

متکاثف

لغت‌نامه دهخدا

متکاثف . [ م ُ ت َ ث ِ] (ع ص ) غلیظ و سطبرشده . ضد متخلخل . (از غیاث ) (از آنندراج ). سطبرشده و بر هم نشسته . (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). متراکب . غلیظ. درهم . انبوه . ملتف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ستبر وکثیف و منجمد. (ناظم الاطباء). رجوع به تکاثف

متکاثف

فرهنگ فارسی عمید

۱. ستبر.۲. برهم‌نشسته؛ انبوه.

متکاثف

دیکشنری فارسی به انگلیسی

thick

متکاثف

فرهنگ فارسی معین

(مُ تَ ثِ) [ ع . ] (اِفا.) ستبر شده ، ضخیم شده .

متکاثف

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. فشرده، متراکم ۲. انبوه، غلیظ

جست‌وجوی هم‌آوا

متکاثف کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

concentrate

متکتف

لغت‌نامه دهخدا

متکتف . [ م ُ ت َ ک َت ْ ت ِ ] (ع ص ) جهجهان رونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که در راه رفتن شانه ها را بلند میدارد و کسی که می جنباند شانه را در رفتن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تکتف شود.