مثنویلغتنامه دهخدامثنوی . [ م َ ن َ وی ی / ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به مثنی که اسمی است معدول از اثنین اثنین که ترجمه ٔ آن به فارسی دودو باشد. (غیاث ) (از آنندراج ). || (اِ) شعری که در هر بیت آن دو قافیه علی حده باشد لهذا ابیات مختلف القوافی را مثنوی نام کرده
مثنویفرهنگ فارسی عمید۱. شعری که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد و قافیۀ مصراع دوم آن نظیر قافیۀ مصراع اول باشد.۲. منظومهای که در این قالب سروده شده باشد: مثنوی معنوی.
مثنویفرهنگ فارسی معین(مَ نَ) [ ع . ] (اِ.) مزدوج ، دو دو، شعر متحدالوزنی که هر یک از ابیات آن دارای قافیة مخصوص به خود باشد.
مثنویفرهنگ مترادف و متضاد۱. دو دو ۲. مربوطبه مثنی ۳. شعر و منظومهای هموزن که هر بیت ومصراع آن بهیک قافیه باشد
متنائیلغتنامه دهخدامتنائی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) دورشونده . (آنندراج ). برگشته به کناری دور و بسیار دور و عقب کشیده . (ناظم الاطباء).
متنیالغتنامه دهخدامتنیا. [ م َت ْ ت َ نی یا ] (اِخ ) (بخشش خدا) اسم پسر یوشا که بخت النصر وی را پادشاه ساخته از آن پس اسمش را به صدقیا مبدل نمود. و رجوع به کتاب دوم پادشاهان 24: 17 شود. (از قاموس کتاب مقدس ).
مثنالغتنامه دهخدامثنا. [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) مکرر. دوباره : اشعار من آن است که در صنعت نظمش نه لفظ معار است و نه معنیش مثنا. مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 18).فتح تو گویم اکنون هر ساعتی مکرر
مثنویاتلغتنامه دهخدامثنویات . [ م َ ن َ وی یا ] (ع اِ) ج ِ مثنویة تأنیث مثنوی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اشعار عنصری شعار فصاحت و دلیری دارد ... و مثنویاتی که تألیف کرده است هم به اسم خزانه ٔ یمین الدوله چون شادبهر و عین الحیوة و وامق و عذرا و خنگ بت و سرخ بت هر
مثنویةلغتنامه دهخدامثنویة. [ م َ ن َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث مثنوی . ج ، مثنویات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به مثنوی شود. || (اِمص ) ضعف و ناتوانی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || رجوع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وفی الحدیث : اشتری ابن مسعود جاریة فشرط علیها البائع خدم
مستجبلغتنامه دهخدامستجب . [ م ُ ت َ ج َ ] (ع ص ) جواب داده شده ، و آن مخفف مستجاب است و در شعر ذیل از مثنوی مولوی آمده است : گبر گوید هست عالم نیست رب یاربی گوید که نبود مستجب . مولوی (مثنوی ).
فلیوانواژهنامه آزادفَلیوان:falivaanجمع فَلیو به معنی بیهوده، بی خبر، بی فایده تا به پای خویش باشند آمده// آن فلیوان جانب آتشکده مثنوی- دفتر دوم بیت 2303 شرح جامع مثنوی معنوی. کریم زمانی
بدلغتنامه دهخدابد. [ ب ُ / ب ُدد ] (ع اِ) چاره . گزیر : غفلت از تن بود چون تن روح شدبیند او اسرار را بی هیچ بد. مولوی (مثنوی ).گفت روبه را جگر کو؟ دل چه شد؟که نباشد جانور را زین دو بد. <p
سباحیلغتنامه دهخداسباحی . [ س َب ْ با ] (حامص ) شناگری : هیچ دانی آشنا کردن بگوی گفت نی از من تو سباحی مجوی . (مثنوی ).میروم بر وی چنانکه خس رودنی بسباحی چنانکه کس رود.(مثنوی ).
مثنویاتلغتنامه دهخدامثنویات . [ م َ ن َ وی یا ] (ع اِ) ج ِ مثنویة تأنیث مثنوی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اشعار عنصری شعار فصاحت و دلیری دارد ... و مثنویاتی که تألیف کرده است هم به اسم خزانه ٔ یمین الدوله چون شادبهر و عین الحیوة و وامق و عذرا و خنگ بت و سرخ بت هر
مثنویةلغتنامه دهخدامثنویة. [ م َ ن َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث مثنوی . ج ، مثنویات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به مثنوی شود. || (اِمص ) ضعف و ناتوانی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || رجوع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وفی الحدیث : اشتری ابن مسعود جاریة فشرط علیها البائع خدم