خم مجانبیasymptotic curveواژههای مصوب فرهنگستانخمی واقع بر یک رویه که صفحۀ بوسان آن در هر نقطه با صفحۀ مماس بر آن رویه در آن نقطه یکی است
بهنجاری مجانبیasymptotic normalityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی توزیع نمونهگیری یک آماره که وقتی اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید، توزیع حدی آن بهنجار باشد متـ . نرمال بودن مجانبی
آزادی مجانبیasymptotic freedomواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی که براساس آن وقتی کوارکها به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر شوند، برهمکنش قوی بین آنها بهسمت صفر میل میکند
توزیع مجانبیasymptotic distributionواژههای مصوب فرهنگستانصورت حدی (limit) توزیع احتمال وابسته به یک پارامتر، هنگامی که آن پارامتر بهحدی، معمولاً بینهایت، بگراید
کارایی مجانبیasymptotic efficiencyواژههای مصوب فرهنگستانحد کارایی برآوردگر، وقتی که اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید
خم مجانبیasymptotic curveواژههای مصوب فرهنگستانخمی واقع بر یک رویه که صفحۀ بوسان آن در هر نقطه با صفحۀ مماس بر آن رویه در آن نقطه یکی است
بهنجاری مجانبیasymptotic normalityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی توزیع نمونهگیری یک آماره که وقتی اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید، توزیع حدی آن بهنجار باشد متـ . نرمال بودن مجانبی
آزادی مجانبیasymptotic freedomواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی که براساس آن وقتی کوارکها به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر شوند، برهمکنش قوی بین آنها بهسمت صفر میل میکند
توزیع مجانبیasymptotic distributionواژههای مصوب فرهنگستانصورت حدی (limit) توزیع احتمال وابسته به یک پارامتر، هنگامی که آن پارامتر بهحدی، معمولاً بینهایت، بگراید
کارایی مجانبیasymptotic efficiencyواژههای مصوب فرهنگستانحد کارایی برآوردگر، وقتی که اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید
خطهای فراموازیultraparallel linesواژههای مصوب فرهنگستاندو خط در هندسة هذلولوی که نه متقاطع هستند و نه موازی مجانبی
مجانب افقیhorizontal asymptoteواژههای مصوب فرهنگستانمجانبی که در دستگاه مختصات قائم موازی با محور طولهاست
مجانب قائمvertical asymptoteواژههای مصوب فرهنگستانمجانبی که در دستگاه مختصات قائم موازی با محور عرضهاست
مجانب مایلslant asymptoteواژههای مصوب فرهنگستانمجانبی که در دستگاه مختصات قائم با هیچیک از محورها موازی نباشد
خطای معیار مجانبیasymptotic standard errorواژههای مصوب فرهنگستانمقداری که بتوان بهعنوان خطای معیار یک برآوردگر، وقتی که تعداد نمونه به بینهایت بگراید، به کار برد
خم مجانبیasymptotic curveواژههای مصوب فرهنگستانخمی واقع بر یک رویه که صفحۀ بوسان آن در هر نقطه با صفحۀ مماس بر آن رویه در آن نقطه یکی است
برآوردگر کارای مجانبیasymptotic efficient estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگری که وقتی تعداد نمونه به بینهایت بگراید، به برآوردگری کارا تبدیل شود
بهنجاری مجانبیasymptotic normalityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی توزیع نمونهگیری یک آماره که وقتی اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید، توزیع حدی آن بهنجار باشد متـ . نرمال بودن مجانبی
آزادی مجانبیasymptotic freedomواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی که براساس آن وقتی کوارکها به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر شوند، برهمکنش قوی بین آنها بهسمت صفر میل میکند