فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: ارادۀ اجتماعی عام
ی، محبوس، بازداشت، قرنطینهشده
تحت بازداشت، پشت میلهها
اسیر، دربند، درقیدوبند، گرفتار، پا[ی]بند، پا[ی]گیر، پا[ی]دربند
تحت کنترل، گروگان، مطیع
ایزوله، ممنوعالملاقات، ممنوعالخروج، ممنوعالقلم، تبعیدی، محدود
توقیفشده، بازداشتی، بازداشت[شده]، جلبشده، مجلوب
پابسته، تختهبند،