محارقةلغتنامه دهخدامحارقة. [ م ُ رَ ق َ ] (ع مص ) آرمیدن با زن بر پهلو خوابانیده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی آرامش با زن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
معارکةلغتنامه دهخدامعارکة.[ م ُ رَ ک َ ] (ع مص ) قتال . عِراک . (تاج المصادر بیهقی ). یکدیگر را مالیدن به جنگ . (المصادر زوزنی ). کارزار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کارزار کردن و جنگ نمودن . عِراک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).