محیرلغتنامه دهخدامحیر. [ م ُ ح َی ْ ی ِ ] (ع ص ) که سرگشته کند. سرگشته کننده . (آنندراج ). حیران کننده . || (اِ) نام پرده ٔ موسیقی موافق تودی هند و بعضی گویندکه پرده ٔ حسینی است . (غیاث ) (آنندراج ). شعبه ای است از مقام حسینی . از هشتمین نغمه است و یک بانگ دارد یا نیم بانگ . (تعلیقات بهجت الر
محیرفرهنگ فارسی عمید۱. (موسیقی) گوشهای در دستگاههای نوا، ماهور، و راستپنجگاه.۲. از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.۳. (صفت) [قدیمی] حیرانکننده؛ حیرتانگیز؛ شگفتآور.
آکورد سهصدایی بزرگmajor triad, major common chordواژههای مصوب فرهنگستانآکورد سهصدایی که فاصلههای درونی آن بهترتیب سوم بزرگ (major) و سوم کوچک (minor) و فاصلۀ بیرونی آن پنجم درست است
بارهنگ کبیرPlantago major, major plantain, broadleaf plantain, greater plantainواژههای مصوب فرهنگستانگونهای بارهنگ با ارتفاع معمول 14 تا 31 سانتیمتر و گاه تا 70 سانتیمتر و بدون ساقۀ مشخص و بیکرک یا دارای کرکهای پراکنده و اندک و دارای زمینساقه؛ برگهای طوقهای و خیزان یا افراشتۀ آن دُمبرگدار و پهنک برگ آن بیضی یا تخممرغی یا دایرهای و در حاشیۀ تقریباً صاف است
تعمیر اساسیmajor repairواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] تعمیراتی که در شناور بر روی افزار و قسمتهای مهم و اصلی و به مقیاس بزرگ انجام شود [حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] تعمیری که اگر بهدرستی انجام نشود در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و راهاندازی موتور و خصوصیات پروازی یا کیفیتهای صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیر میگذارد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
محیرالعقوللغتنامه دهخدامحیرالعقول . [ م ُ ح َی ْ ی ِ رُل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ) خیره و حیران کننده ٔ عقلها. کارها و اعمال شگفتی آور. که عقل در آن حیران ماند.
عین لعلیلغتنامه دهخداعین لعلی . [ ع َ / ع ِ ن ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از املای حرف عین است در اصطلاح خوشنویسان . عین محیر. (از آنندراج ). رجوع به عین محیر شود.
حیرتانگیزفرهنگ مترادف و متضادتعجبآور، حیرتآور، شگفتآمیز، شگفتآور، شگفتانگیز، عجیب، غریب، محیر، محیرالعقول
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن ابی الحناجر شافعی حموی . مکنی به ابوالحسین . او راست : کتاب فلک الفقه در مسائل خلاف ائمه ٔ چهار گانه . مؤلف در این کتاب گوید که پانصد و بیست و پنج مسئله از امهات مسائل را با دلیل و برهان در کتابی گرد آوردم وکتاب الشجرة و محیر السمرة
دستگاههای موسیقی ایرانی: ماهورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی موسیقی ایرانی: ماهور، دشتی، همایون، شور، نوا، راستپنجگاه، سهگاه، چهارگاه، افشار برگردان (برگرد)، برداشت، بازگشت، مرکبخوانی، اوجوحضیض اصول (هفده آواز اصلی): اصولفاخته (آواز یازدهم)، ... گوشههایدستگاهها: اوج، عراق، عاشقکش، بوسلیک، بیات، بیدگلی، بیدگانی، بیداد، پروانه، پسماهور،
محیرالعقوللغتنامه دهخدامحیرالعقول . [ م ُ ح َی ْ ی ِ رُل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ) خیره و حیران کننده ٔ عقلها. کارها و اعمال شگفتی آور. که عقل در آن حیران ماند.
عین محیرلغتنامه دهخداعین محیر. [ ع َ ن ِ م ُ ح َی ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) به اصطلاح خوشنویسان ، نوعی است از حرف عین . عین لعلی . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) : طغراکشان قطعه ٔ یاقوت حسن اوعشق مرا به عین محیر نوشته اند.محمدسعید اشرف (