مخاصمةلغتنامه دهخدامخاصمة. [ م ُ ص َ م َ ] (ع مص ) مخاصمه . با کسی خصومت کردن . (زوزنی ). با کس داوری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). با یکدیگر خصومت کردن . (ترجمان القرآن ). پیکار کردن با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مجادله و منازعه . (از اقرب الموارد). مخاصمه . با هم خصومت و دشمنی کردن . (غی
ترک مخاصمهarmisticeواژههای مصوب فرهنگستانمعاهدهای که براساس آن مخاصمه بهطور موقت خاتمه داده میشود، ولی حالت جنگ باقی میماند
خط ترک مخاصمهArmistice Demarcation Line, ADLواژههای مصوب فرهنگستانخطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند
ترک مخاصمهarmisticeواژههای مصوب فرهنگستانمعاهدهای که براساس آن مخاصمه بهطور موقت خاتمه داده میشود، ولی حالت جنگ باقی میماند
خط ترک مخاصمهArmistice Demarcation Line, ADLواژههای مصوب فرهنگستانخطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند
خصومةلغتنامه دهخداخصومة. [ خ ُ م َ ] (ع مص ) مخاصمه . (منتهی الارب ). مصدر دیگریست برای خصام و مخاصمه . رجوع به «خصام » و «مخاصمه » در این لغت نامه شود.
خط ترک مخاصمهArmistice Demarcation Line, ADLواژههای مصوب فرهنگستانخطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند
ترک مخاصمهarmisticeواژههای مصوب فرهنگستانمعاهدهای که براساس آن مخاصمه بهطور موقت خاتمه داده میشود، ولی حالت جنگ باقی میماند