مخالستفرهنگ فارسی معین(مُ لَ یا لِ سَ) [ ع . مخالسة ] 1 - (مص ل .) شتاب کردن ، عجله کردن . 2 - (اِمص .) شتاب ، عجله .
مخالصتلغتنامه دهخدامخالصت . [ م ُ ل َ ص َ ] (ع اِمص ) دوستی خالص و بی ریا و راستی و صداقت و اخلاص . (ناظم الاطباء): میمنه و میسره و قلب و جناح ِ آن را به حقوق صحبت و ممالحت و سوابق اتحاد و مخالصت بیاراسته .(کلیله و دمنه چ مینوی ص 33). کی