ترجمه مقاله

مخالف

moxālef

۱. خلاف‌کننده.
۲. [مقابلِ موافق] ناسازگار.
۳. (اسم، صفت) دشمن؛ مخاصم.
۴. [قدیمی] گوناگون؛ رنگ‌به‌رنگ: ◻︎ ز لاله‌های مخالف میانْش چون فرخار / ز سروهای مرادف کرانش چون کشمر (فرخی: ۱۲۹).

۱. پادزهر، پرخیده
۲. حریف، خلاف، دشمن، طاغی، عدو، مدعی، معارض، مغایر، منافی، ناجور، ناموافق،
۳. دگراندیش، اپوزیسیون
۴. نقیض، ضد، عکس ≠ موافق

پاد، ناسازگار، ناهم سو، نایسکان، همیستار

ترجمه مقاله