واجب تخییریلغتنامه دهخداواجب تخییری . [ ج ِ ب ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واجب مخیر. رجوع بواجب مخیر شود.
مختارفرهنگ مترادف و متضادآزاد، برگزیده، بهین، پسندیده، حر، صاحباختیار، ماذون، مجاز، مخیر، مستقل ≠ مجبور