مرابحهلغتنامه دهخدامرابحه . [ م ُ ب ِ ح َ/ ح ِ ] (از ع اِمص ) مُرابَحَة. مرابحت . رجوع به مرابحة در تمام معانی شود. || (اِمص ) بهره ٔ کاری . (لغات فرهنگستان ). پولی به کسی دادن با گرفتن ربح . (فرهنگ فارسی معین ). سود دادن و سود گرفتن بابت قرض گرفتن و قرض دادن پ
مرابحهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهرهکاری، تنزیل، ربا، ربح، سودخوری، مرابحت، نزول ۲. ربح گرفتن، سود دادن، نزول دادن ≠ قرضالحسنه
مرابحةلغتنامه دهخدامرابحة. [ م ُ ب َ ح َ ] (ع مص ) به سود بازرگانی کردن . (دستورالاخوان ) (تاج المصادر بیهقی ). بر سود فروختن چیزی را. (از منتهی الارب ). مرابحة بیع و فروختن است به زیادت قیمت نخستین . (از تعریفات ). مرابحت . مرابحه . || سود دادن کسی را بر متاع او. (منتهی الارب ) (از اقرب الموار
مرابعهلغتنامه دهخدامرابعه . [ م ُ ب ِ ع َ / ع ِ ] (از ع اِمص ) مرابعة. رجوع به مرابعة و فرهنگ فارسی معین شود.
مرابعةلغتنامه دهخدامرابعة. [ م ُ ب َ ع َ ] (ع مص ) بار با کسی برگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). بار باکسی بر ستور نهادن . (فرهنگ خطی ). دو کس دست یکدیگر گرفته تنگبار بر شتر نهادن چون مِربَعَة نباشد. (از منتهی الارب ). دونفری با دست یابا چوب مربعة بار را بلند کردن و بر پشت چارپا نهادن . (از متن ال
مراباةلغتنامه دهخدامراباة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ر ب و») مدارا کردن با کسی . (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || پول به ربا دادن . (از اقرب الموارد).
مراباءةلغتنامه دهخدامراباءة. [ م ُ ب َ ءَ ] (ع مص ) پرهیز کردن و ترسیدن از کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگریستن کسی را. (از منتهی الارب ). مراقبت کردن . پاییدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگاه داشتن و نگاهبانی کسی کردن . (از منتهی الارب ). حراست کردن .
مرابحتلغتنامه دهخدامرابحت . [ م ُ ب َ ح َ ] (ع مص ) به سود و منفعت بیع کردن . (غیاث اللغات ). رجوع به مرابحه و مرابحة شود.
مرابحلغتنامه دهخدامرابح . [ م ُب ِ ] (ع ص ) سودگیرنده . ربح گیرنده . (فرهنگ فارسی معین ). نعت فاعلی است از مرابحة. رجوع به مرابحة شود.
مرابحةلغتنامه دهخدامرابحة. [ م ُ ب َ ح َ ] (ع مص ) به سود بازرگانی کردن . (دستورالاخوان ) (تاج المصادر بیهقی ). بر سود فروختن چیزی را. (از منتهی الارب ). مرابحة بیع و فروختن است به زیادت قیمت نخستین . (از تعریفات ). مرابحت . مرابحه . || سود دادن کسی را بر متاع او. (منتهی الارب ) (از اقرب الموار