لغتنامه دهخدا
مرادفة. [ م ُ دَ ف َ ] (ع مص ) ردیف شدن کسی را. (زوزنی ). ردیف کسی سوار شدن . برترک اسب کسی نشستن . (فرهنگ فارسی معین ). || از پس کسی رفتن پیوسته . (فرهنگ فارسی معین ). || کسی را یاری دادن . (زوزنی ، از یادداشت مؤلف ). || قبول کردن ردیف را. (ناظم الاطباء). || برنشستن ملخ نر