مراسملغتنامه دهخدامراسم . [ م َ س ِ ] (ع اِ) و مراسیم ، ج ِ مرسوم به معنی مکتوب است . (از اقرب الموارد). رجوع به مرسوم و مراسیم شود. || در حدیث : لیث الذکر من مراسم اللسان ، مثل اینکه مراسم جمع رسم باشد. (از ناظم الاطباء). || ج ِ مرسوم ، به معنی مرسوم ها. آداب . آیین ها. (از فرهنگ فارسی معین )
مراسیملغتنامه دهخدامراسیم . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مرسوم به معنی کتاب مطبوع است . (از متن اللغة). ج ِ مرسوم ، به معنی مکتوب است و عامه مراسم و مراسیم را به مکاتیب ولاة اختصاص داده اند. (از اقرب الموارد). فرامین و مکاتیب بزرگان و امراء : من خود [مقریزی ] مشاهده کردم مراسیمی ک
نگهداشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نگهداشت، اجرای تشریفات، گرامیداشت، یادبود مراسم، جشن، تشریفات کامل، مراسم تاجگذاری، تجلیل، یادمان، نمایش باشکوه، بزرگداشت
نمایش باشکوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ه، دبدبه، کبکبه، مراسم، مراسم مجلل، تشریفات کامل، مراسم تاجگذاری، تجلیل، یادمان، منظره جلال، شکوه، زیبایی جشنواره، فستیوال، جشن، روز مخصوص گردهمآیی، کنفرانس، شورا سان، رژه، صف، احترامات
تربنتلغتنامه دهخداتربنت . [ ت ِ رِ ب َ ] (اِ) نام گیاهی : برای مراسم تاجگذاری اردشیر دوم مغها دعوت شده بودند و گیاهی که پلوتارک آنرا تربنت می نامد استعمال میشد (ظن قوی این است که این گیاه همان هئومه بوده که در قرون بعد در موقع مراسم مذهبی استعمال میکردند). (تاریخ ایران باستان ج <span class="hl
مَسِيحُفرهنگ واژگان قرآنلقب حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و علیه السلام (مسيح به معناي ممسوح (مسح شده)است و اگر آن جناب را به اين نام ناميدند ، به اين مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به يمن و برکت و ياممسوح به تطهير از گناهان بوده و يا با روغن زيتون تبرک شده ممسوح گشته ، چون انبياء روغن زيتون به خود ميماليدند و يا بدين جهت است
مراسملغتنامه دهخدامراسم . [ م َ س ِ ] (ع اِ) و مراسیم ، ج ِ مرسوم به معنی مکتوب است . (از اقرب الموارد). رجوع به مرسوم و مراسیم شود. || در حدیث : لیث الذکر من مراسم اللسان ، مثل اینکه مراسم جمع رسم باشد. (از ناظم الاطباء). || ج ِ مرسوم ، به معنی مرسوم ها. آداب . آیین ها. (از فرهنگ فارسی معین )
مراسملغتنامه دهخدامراسم . [ م َ س ِ ] (ع اِ) و مراسیم ، ج ِ مرسوم به معنی مکتوب است . (از اقرب الموارد). رجوع به مرسوم و مراسیم شود. || در حدیث : لیث الذکر من مراسم اللسان ، مثل اینکه مراسم جمع رسم باشد. (از ناظم الاطباء). || ج ِ مرسوم ، به معنی مرسوم ها. آداب . آیین ها. (از فرهنگ فارسی معین )
برگة برگزاری مراسمbanquet event order,function sheetواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای حاوی دستورالعمل و ضوابط کامل و دقیق برگزاری ضیافتها و جلسات و دیگر مراسمها در مهمانخانه