اوژنلغتنامه دهخدااوژن . [ اَ ژَ ] (نف مرخم ) انداز. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ). افکن . (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (انجمن آرا). اندازنده و افکننده . (برهان ) (هفت قلزم ). اما همیشه در صورت ترکیبی بکار رود.- تن اوژن ؛ تن افکن :<