ترجمه مقاله

مرغوا

morq[o]vā

۱. [مقابلِ مروا] فال بد
۲. نفرین: ◻︎ نفرین کند به‌ من بردارم به آفرین / مروا کنم بدو بر‌دارد به مرغوا (خسروانی: شاعران بی‌دیوان: ۱۱۲).

۱. تفال بد، فال بد، تطهیر
۲. تفال
۳. نفرین ≠ مروا

ترجمه مقاله