ترجمه مقاله

مرید

morid

۱. ارادتمند؛ دوستدار.
۲. (صفت) خواهنده.
۳. (تصوف) کسی که در آداب سلوک از پیری پیروی می‌کند.
۴. [قدیمی] از نام‌ها و صفات خداوند؛ اراده‌کننده.

۱. پیرو، هواخواه ≠ مراد، مرشد
۲. علاقهمند، دوستدار، محب
۳. ارادتمند، ارادتکیش

پیرو

ترجمه مقاله