مساجدلغتنامه دهخدامساجد. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مَسجد. مسجدها. مزگتها. مزکتها. رجوع به مسجد شود : به جمله ٔ مملکت نامه ها رفت در معنی ترویحه های مساجد و عرض مجالس . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 273). به جای بتکده ها مساجد بنا افتاد. (کلیله و د
مَسَاجِدَفرهنگ واژگان قرآنمسجدها - سجده گاه ها- محل سجده ها (کلمه مسجد اسم مکاني است که سجده در آن انجام ميشود ، مانند خانهاي که بخاطر سجده براي خدا ساخته ميشود ، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند از پيشاني و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها ، مسجد مينامند براي اين است که اينها نيزبنوعي با سجده ارتباط دارند )
مسجدلغتنامه دهخدامسجد. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) فراء گوید در باب نصر چه اسم و چه مصدر، بروزن مَفعَل است مگر لغاتی چند که با کسر آمده چون مسجد و مطلع و مشرق و... (از منتهی الارب ). محل و موضعی که در آنجا سجده کنند و هر محلی که در آن عبادت کنند، و از آن جمله است اطلاق مسجد بر «جامع». و گویند مسجِد با
مسجدلغتنامه دهخدامسجد. [ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 63هزارگزی جنوب شرقی مراغه و 12هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . آب آن از رود آجرلو و راه آن مالرو است . (ا
بنات المساجدلغتنامه دهخدابنات المساجد. [ ب َ تُل ْ م َ ج ِ ] (ع اِ مرکب ) سنگ ریزه های مساجد. (یادداشت مرحوم دهخدا).