مسافتلغتنامه دهخدامسافت . [ م َ ف َ ] (ع اِ) مسافة. بعد و دوری و فاصله . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسافة شود. || یک جزء از راه و یا مسافرت و مقداری از امتداد راه . (ناظم الاطباء). دوری نقطه ای از نقطه ٔ دیگر. فاصله ٔ بین دو مکان . دوری . بعد راه . دوری راه . دوری میان دو منزل . بَون . جلجلة <s
مسافتنماdistance markerواژههای مصوب فرهنگستانتابلویی برای نشان دادن مسافت طیشده از مهمترین شهرهای مسیر یا مسافت باقیمانده تا آنها
طول میدان متوازنbalanced field length, BFLواژههای مصوب فرهنگستانطول باندی که در آن مسافت برخاست با مسافت اضطراری برابر باشد
طول میدان نامتوازنunbalanced field lengthواژههای مصوب فرهنگستانطول باندی که در آن مسافت برخاست با مسافت اضطراری برابر نباشد
مبنای مسافتdistance step, échelon de distance (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمسافت مبنایی که براساس آن هزینههای زمینی و هوایی و دریایی محاسبه میشود