ترجمه مقاله

مستحق

mostaha(e)q[q]

۱. سزاوار؛ شایسته؛ درخور.
۲. (اسم، صفت) [مجاز] = مسکین

۱. درخور، سزاوار، شایسته، لایق، مستوجب
۲. بینوا، محتاج، فقیر، نیازمند ≠ بینیاز
۳. واجبالزکوه

سزاوار، درخور

ترجمه مقاله