ترجمه مقاله

مستحیل

mostahil

۱. محال؛ نابودنی؛ امری که محال و غیر ممکن به نظر آید.
۲. از حال خود برگشته؛ تغییر‌شکل‌یافته.
۳. (اسم، صفت) جسمی که تبدیل به جسم دیگر شده باشد.
۴. مکار؛ حیله‌گر.

۱. استحاله، تغییریافته، دگرگون، مبدل، مستهلک
۲. محال، ناممکن
۳. مکار، حیلهگر، محیل

ترجمه مقاله