ترجمه مقاله

مستی

mosti

۱. گِله؛ شکایت.
۲. (اسم) اندوه.
⟨ مُستی کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] گله و شکایت کردن: ◻︎ مُستی مکن که ننگرد او مُستی / زاری مکن که نشنود او زاری (رودکی: ۵۱۱)، ◻︎ باده خور و مَستی کن مُستی چه کنی از غم / دانی که بِه از مُستی صد راه یکی مَستی (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۹۰).

بیخودی، سرخوشی، سکر، مخموری، نشئه ≠ هوشیاری، صحو

ترجمه مقاله