مستهطعلغتنامه دهخدامستهطع. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) شتر مسرع و شتاب کننده در حرکت خویش . (از اقرب الموارد). و رجوع به استهطاع شود.
ناسللغتنامه دهخداناسل . [ س ِ ] (ع ص ) مسرع . (المنجد). شتابان . به شتاب رونده . ج ، نُسَّل . || پشم و یا پر افتاده . (ناظم الاطباء).
حثیثلغتنامه دهخداحثیث . [ ح َ ] (ع ص ) شتابنده . (ترجمان جرجانی ). حثوث . تند. سریع. مسرع . شتابان : وَلّی ̍ حثیثاً؛ ای مسرعا. || حریص . ج ، حِثاث . (منتهی الارب ).