ترجمه مقاله

مسلسل

mosalsal

۱. (نظامی) نوعی سلاح جنگی که پشتِ‌سرِهم گلوله از آن خارج می‌شود.
۲. (صفت) به‌هم‌پیوسته؛ پشتِ‌سرهم.
۳. (قید) پی‌درپی؛ پیوسته.
۴. (قید، صفت) [قدیمی] پیچیده.
۵. (قید، صفت) [قدیمی] به زنجیر بسته‌شده.

۱. به همپیوسته، پشتسرهم، پیاپی، پیدرپی، زنجیروار، متصل، متوالی ≠ یکدرمیان
۲. اسلحه، تفنگخودکار، تیربار، سلاح خودکار

ترجمه مقاله