لغتنامه دهخدا
مسقط. [ م َ ق َ ] (اِخ ) شهری است با نعمت بسیار به ناحیت سریر و از وی برده ٔ بسیار افتد به مسلمانی . (حدود العالم ). شهری است به ساحل دریای عمان . (منتهی الارب ). شهری است از نواحی عمان در آخر حدود آن در سمت دیگر یمن و در ساحل دریا. (از معجم البلدان ). دارالملک عمان و اعظم بل