مشارفتفرهنگ فارسی عمید۱. به یکدیگر فخر کردن بهشرف و بزرگی.۲. مطلع شدن بر چیزی.۳. سمت اشراف و مفتشی داشتن بر کسی.
مشارفتفرهنگ فارسی معین(مُ رَ فَ) [ ع . مشارفة ] (مص ل .) 1 - تفاخر کردن به حسب و بزرگی . 2 - مطلع شدن بر امری . 3 - سمت اشرافی و مفتش بر کسی داشتن .
مرمتلغتنامه دهخدامرمت . [ م َ رَم ْ م َ ] (ع مص ، اِمص ) مرمة. مصدر میمی از ترمیم . تعمیر و اصلاح هر چیز خلل یافته . (ناظم الاطباء). دریافت . دریافتن . تدارک . استدراک . به اصلاح آوردن خلل . نیکو کردن چیزی . ترمیم . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مرمة شود : ابوالقاسم