مشتزنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) زنی، بوکس، بُکس بزنبزن، بههم آویختن، کتککاری، دعوا راوند رینگ بوکس دستکش بوکس هوک، ناک آوت
مشت زنیلغتنامه دهخدامشت زنی . [ م ُ زَ ] (حامص مرکب ) با مشت زدن . کشتی گیری . (ناظم الاطباء). مشت بازی . و رجوع به مشت بازی شود.
مشت زنیفرهنگ فارسی عمیدورزشی دونفره که در آن ورزشکاران با زدن ضربههای مشت به یکدیگر امتیاز کسب میکنند؛ بوکس.
مشت زنیفرهنگ فارسی معین( ~ .) (اِمر.) ورزشی که در آن هر یک از دو مشت زن می کوشد دیگری را با ضربه های مشت خود به زمین اندازد، بوکس .
سکوی مشتزنیboxing ringواژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای چهارگوش، معمولاً حدود یک متر بالاتر از سطح زمین، برای انجام مسابقۀ مشتزنی که اطراف آن با سه ردیف طناب موازی محصور است متـ . سکو ring 2
سکوی مشتزنیboxing ringواژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای چهارگوش، معمولاً حدود یک متر بالاتر از سطح زمین، برای انجام مسابقۀ مشتزنی که اطراف آن با سه ردیف طناب موازی محصور است متـ . سکو ring 2