مشکویهلغتنامه دهخدامشکویه . [ م ُ کو ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی مشکوی است که بتخانه و حرمسرای سلاطین باشد. (برهان ) (آنندراج ). همان مشکو است . (فرهنگ رشیدی ). || (اِخ ) نام نوایی از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ). نام نوایی از سی لحن باربد. (فرهنگ رشیدی ) <span clas
مشکویهلغتنامه دهخدامشکویه . [ م ُکو ی َ ] (اِخ ) از دیه های قم است : ... همچنین مشکویه و چند دیههای دیگر. (تاریخ قم ص 58). و علی بن حمدان و... از اهل مشکویه ... (تاریخ قم ص 123).
مشکویهفرهنگ فارسی عمیداز الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو بر مشکویه کردی مشکمالی / همه مشکو شدی پُرمشک حالی (نظامی۱۴: ۱۸۰).
مسکویهلغتنامه دهخدامسکویه . [م ُ ی َ / م ِ ک َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن یعقوب ،مکنی به ابوعلی خازن . رجوع به ابوعلی مسکویه شود.
مشقوحلغتنامه دهخدامشقوح . [ م َ ] (ع ص ) مقبوح . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مردود و ملعون . (ناظم الاطباء).
مشکوةلغتنامه دهخدامشکوة. [ م ِ کات ْ ] (ع اِ) (از «ش ک ی ») مشکاة. (ناظم الاطباء). رسم الخطی از مشکاة بمعنی چراغدان : اﷲ نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح ... (قرآن 35/24).هرچه جز نورالسموات از خدای آن عزل کن گر تو
ابن مسکویهلغتنامه دهخداابن مسکویه . [ اِ ن ُ م ُ ی َ /م ِ ک َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) این کنیت که در بعض کتب از جمله دائرةالمعارف اسلامی به ابوعلی احمدبن محمدبن یعقوب داده شده است غلط است و کنیت او ابوعلی و لقبش مسکویه است بی اضافه ٔ ابن . رجوع به ابوعلی مسکویه شود.
مشقاءةلغتنامه دهخدامشقاءة. [ م ِ ق َ ءَ ] (ع اِ) شانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شاخ سرخار. (منتهی الارب ). میل سرخار. (ناظم الاطباء).
مشکوییلغتنامه دهخدامشکویی . [ م َ ] (اِخ ) بمعنی آخر مشکویه است که نام نوایی و لحنی از موسیقی باشد. (برهان ). نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء).
مشک مالیفرهنگ فارسی عمیدعمل مالیدن مشک.⟨ مشکمالی کردن بر کاری: [قدیمی، مجاز] انجام دادن کاری (مانند نواختن موسیقی) به بهترین شکل: ◻︎ چو بر مشکویه کردی مشکمالی / همه مشکو شدی پرمشک حالی (نظامی۲: ۲۰۳).
احمدلغتنامه دهخدااحمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یعقوب الخازن الرازی ، مکنی به ابوعلی و ملقب بمسکویه . رجوع به ابوعلی مسکویه یا مشکویه و رجوع بروضات الجنات ص 70 شود. و نیز اوراست : فوزالنجاة فی الاختلاف و کتاب الطهارة در اخلاق .
ویهلغتنامه دهخداویه . [ وَی ْه ْ / -وی َ ] (پسوند) پسوندی است دال بر معانی ذیل : 1- تصغیر و استعطاف : بالویه . 2- شباهت و مانندگی : سیبویه ، مشکویه . 3- دار